سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یلدا

 

 

 

 گفتند: آن مرد ماهی گیر است ، آن مرد از دریا ماهی می گیرد.

 گفتند: آن مرد کشاورز است، آن مرد در زمین دانه می کارد.

 جوانمرد گفت: چه نیکو که آن مرد ماهی گیر است و از دریا ماهی می گیرد و

 چه نیکو که آن مرد ،کشاورز است و در زمین دانه می کارد.اما ...

نیکو تر مردی است که از خشکی ماهی می گیرد و دانه اش را در دریا می کارد.


و نیکوتر از این هر دو ، کسی است که می تواند از آب ، آتش بگیرد و از زمین ، آسمان برداشت کند.

ممکن را به ممکن رساندن کار مردان است، اما کار جوانمردان آن است که ناممکن را ممکن کنند.

هزاران معجزه میان آسمان و زمین معلق است. دستی باید تا معجزه ها را تحویل بگیرد.

و آن دست جوانمرد است.
***
بر آب بنویس و با خون خویش

جوان گفت: دنیا ، جای عجیبی است، مدام در آن باد و بوران است.
 باد می وزد و هر چه هست و نیست را با خود می برد.
من اما دلم می خواهد یادگاری از خودم بگذارم که هیچ بادی نتواند آن را با خود ببرد.

ای جوانمرد! چه کار باید بکنم.

جوانمرد گفت: بنویس، بنویس، بنویس.

جوان گفت: بر چه چیزی بنویسم که بماند؟

جوانمرد گفت: بر هر چیز می توان نوشت الا بر آب. اما تو بر آب بنویس.
 بر آب بنویس و با خون خویش. این یادگاری است که تنها عاشقان و مستان و سوختگان می گذارند.

و در جهان تنها همین یادگار می ماند.


نوشته شده در دوشنبه 89/9/1ساعت 3:51 عصر توسط نسیم بانو نظرات ( ) | |


آخرین مطالب
» خیر و شر
دریا و ساحل
بهار ،نام ایمان تازه ی زمین
تنهایی درون
خدا کجاست؟
شیطان (عرفان نظر آهاری)
ذکر و ذاکر
دو کاج
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com